عنوان | بازدید |
شعر مورد دار ایرج میرزا! | 684631 |
سوتی های اخیر شبکه 3 و.... | 25937 |
تو عروس کسی اگر بشوی..از زبان شاعران متفاوت|شعر | 21340 |
کوچه های نمناک(شعر بلند ولی بسیار زیبا) | 14726 |
چای دونفره در کنار آتش! | 13224 |
شلوار جاستین بیبر | 12297 |
اسیر عشق | 10168 |
لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات|شعر | 9498 |
♥بهارنارنج♥
♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥
عشق بازی خداوند با بنده اش...
خـــــدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
بنـــــده: خدایا ! خسته ام! نمی توانم.
خــــدا: بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
بنــــده: خدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم…
خـــــدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان
بنــــــده: خدایا سه رکعت زیاد است
خــــــــدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان
بنــــــده: خدایا ! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟
خـــــدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله
بنــــــده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!
خــــــدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله
بنــــــده: خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم
خـــــدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم
بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد
خــــدا: ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده
او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکـــــه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید
خـــــدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست
ملائکــــــه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!
خـــــدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو
نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد
ملائکـــــه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
خـــــدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد…
بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم
که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری!
نظرات شما عزیزان:
سکوت کن...
این روزها هیچکس معنی دلتنگی را نمیفهمد!!! ...
پاسخ:اره واقعا
پاسخ:خواهش میکنم ممنون واقعا
وای چه خوشکل بود...
احســـــــاس میکنم روی دست خدا مانده ام. . .
خستـــــــه اش کرده ام. . .
خودش هم نمی داند بامن چه کند! ! !
پاسخ:همیشه احساسم اینه که نمیدونم چه میخواد باهام بکنه!
عالی بود
و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک ، همه معنی یک زندگی است ...
آپم
پاسخ:بسلامتی
پاسخ:سلام گلم مرسی وب توهم قشنگ بود لینکت میکنم عزیزم
|